سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بترسید بترسید که خدا چنان پرده بر بنده گستریده که گویى او را آمرزیده . [نهج البلاغه]

مطالعات ادیان


این مقاله نگاهى تطبیقى به مسئله ایمان از دیدگاه اسلام و مسیحیت افکنده و در باب ماهیت، متعلّق، ابعاد و آثار ایمان به بحث پرداخته است؛ همچنین به طور گذرا، ارتباط ایمان با مقولاتى همچون علم و عمل را نیز بررسى کرده است.

نویسنده: مصطفی - آزادیان

منبع: ماه نامه - معرفت - شماره 88

 ایمان مسیحى

ایمان(1) در کتاب مقدّس، سرآمد همه فضایل به شمار مى‏آید. ما تنها به وسیله ایمان نجات مى‏یابیم: «... به خداوندِ عیسى مسیح ایمان آور که تو و اهل خانه‏ات نجات خواهید یافت.»(2) به وسیله ایمان در روح قوى مى‏گردیم(3) و به وسیله ایمان تقدیس مى‏شویم: «... بلکه محض ایمان دل‏هاى ایشان را طاهر نمود.»(4) ایمان ما را محفوظ و پایدار مى‏دارد: «... زیرا به ایمان قائم هستید»(5) و سبب شفا یافتن ما(6) و پیروزى بر مشکلات مى‏شود.(7)

در قاموس کتاب مقدّس، بى‏ایمانى گناهى بس بزرگ و نابخشودنى به حساب مى‏آید.(8)

ماهیت ایمان

مکاتب و اندیشمندان مسیحى درباره حقیقت ایمان، برداشت‏هاى متفاوتى دارند که تنها به بررسى دیدگاه‏هاى شاخص کاتولیک و پروتستان مى‏پردازیم:

 

دیدگاه کاتولیک

این دیدگاه در قالب نظریه توماس آکویناس (1225ـ 1274) مورد بررسى قرار مى‏گیرد. عناصر اصلى نظریه او در تحلیل‏هاى جدید کاتولیکى اندیشمندانى همچون پاسکال و ویلیام جیمز مشاهده مى‏شوند.

عناصر عمده نظریه آکویناس درباره ایمان(9)

الف. ایمان تصدیق گزاره‏هاى وحیانى و قبول قلبى آن‏هاست. آکویناس دو پدیده «وحى» و «ایمان» را در ارتباط با هم مورد تحلیل قرار داده، مى‏گوید: «وحى عبارت است از: مجموعه‏اى گزاره که به وسیله خداوند به رسول خود القا شده است. این گزاره‏ها در کتاب گرد آمده و مؤمنان کسانى هستند که به این گزاره‏ها باور دارند. ایمان ماهیتى معرفتى دارد و عبارت است از تصدیق گزاره‏هاى وحى شده و قبول قلبى آن‏ها.»(10)

مطابق این تعریف، تلقّى آکویناس از وحى، گزاره‏اى است؛ یعنى خداوند در فرایند وحى، یک سلسله گزاره و قضایایى را به پیامبران نازل مى‏نماید که اگر این عمل توسط خدا صورت نمى‏گرفت، عقل و توانایى آدمیان هیچ‏گاه به مضامین آن گزاره‏ها دست نمى‏یافتند. مطابق این تعریف از وحى، طبعا ایمان هم متناسب با آن، شناخت آن مجموعه و تصدیق و باور قلبى آن‏ها خواهد بود.(11)

 ب. ایمان نوعى باور و آگاهى است که بین معرفت (= علم(12)) و رأى و گمان(13) قرار دارد؛ یعنى ایمان نه در حد بالاى معرفت علمى است و نه در حد پایین رأى و گمان؛ زیرا معرفت در معرفت‏شناسى عبارت است از: «باور صادق موجّه»؛ یعنى اعتقادى مطابق با واقع که شواهد و دلایل کافى بر صدق آن وجود دارد، به گونه‏اى که هر کسى از آن شواهد و مدارک آگاه شود، صدق قضیه موردنظر را بدون تردید مى‏پذیرد. اما معرفتى که در ایمان وجود دارد، اگرچه دو شرط نخست را دارد ـ یعنى مؤمن باور صادق دارد ـ اما صدق باورش داراى شواهد و دلایل کافى نیست. براى مثال، حضور خداوند آن‏قدر ملموس نیست که بتوان دلیلى قاطع بر علم به وجودش اقامه کرد؛ زیرا در برابر آن، شواهدى مانند شرور وجود دارند که موجب سستى شواهد صدق گزاره مربوط به خدا و صفات او مانند خیر مطلق و قدرت مطلق مى‏شوند. بدین‏روى، آکویناس معتقد است: «در ساحت معرفتى، با وجود این شواهد ناقص، نباید اعتقاد و جزم به اوصاف کمال خداوند داشت و اگر هم اعتقادى حاصل شود، غیرمعقول است.»(14)

بنابراین، ایمان از آن‏رو که بر شواهد ناکافى و ناقص مبتنى است، از حیث معرفتى در مرتبه‏اى پایین‏تر از علم قرار مى‏گیرد. اما نباید آن را تا حد رأى و گمان تنزّل داد. «رأى» به اعتقادى گفته مى‏شود که فاقد دلیل و شاهد است و احتمال خلاف در آن مى‏رود، در صورتى که «ایمان» هرگز بدون شاهد نیست و هیچ‏گاه احتمال خلاف و تردید در آن راه ندارد.

منظور از «شاهد» دو قسم است: شاهد عقلى و شاهد تجربى. اگر ادعا کردیم که «على در اینجا نشسته است» و از ما دلیل و شاهد طلب شد، مى‏توانیم با اشاره حسّى نشان دهیم و آن را به اثبات برسانیم. در اینجا، به قضیه مذکور معرفت داریم و شاهد تجربى کافى نیز برایش ذکر کرده‏ایم. ولى اگر در همین حال، ادعا کنیم که «على در جاى دیگر نیست»، در اینجا نمى‏توان شاهد تجربى اقامه کرد، بلکه باید شاهد عقلى آورد: على در یک آن، نمى‏تواند در دو جا وجود داشته باشد؛ على در اینجاست، پس على در جاى دیگر نیست. در اینجا نیز ما به قضیه مذکور معرفت داریم، اما شاهدمان عقلانى است و نه تجربى. البته شواهد تجربى بر دو دسته‏اند: شواهد تجربى بیرونى و شواهد تجربى درونى. از این‏رو، به اعتقاد آکویناس، عارف همانند فیلسوف، به وجود خداوند معرفت دارد، نه ایمان؛ عارف با استناد به شواهد تجربى درونى و فیلسوف با استناد به شواهد عقلى.(15)

 ج. متعلّق ایمان عالم غیب است. اختلاف ایمان و وحى در ناحیه شواهد، سبب این اعتقاد آکویناس شد که علم چون داراى شواهد کافى است، به مشهودات تعلّق مى‏گیرد، اما ایمان به عالم غیب تعلّق دارد؛ زیرا شواهد کافى ندارد. از این‏رو، شخص واحد نمى‏تواند به یک چیز هم عالم باشد و هم مؤمن؛ زیرا آن چیز یا شواهد کافى دارد و یا شواهد کافى ندارد؛ در صورت نخست، متعلّق علم و در صورت دوم، متعلّق ایمان مى‏باشد.

اما یک قضیه نسبت به دو شخص مى‏تواند متفاوت باشد؛ بدین صورت که نسبت به یک شخص متعلّق ایمان، و نسبت به شخص دیگرى متعلّق علم باشد؛ همانند قضیه «خدا وجود دارد» که براى فیلسوف متعلّق علم و براى بسیارى از مردم متعلّق ایمان است.(16)

 د. ایمان به واسطه اراده انسانى تحقق مى‏یابد و این اراده مسبوق به فیض الهى است.

تا اینجا دانستیم که بنابر نظریه آکویناس، ایمان باور صادقى است که شواهد کافى برایش وجود ندارند. حال این پرسش مطرح مى‏شود که آیا به اعتقاد آکویناس، ایمان امرى نامعقول و ناموجّه است و باید از آن دست کشید یا به عکس، داراى توجیه عقلانى است؟

آکویناس مى‏گوید: ایمان داراى توجیه عقلانى است، و راهى که براى جبران ضعف شواهد و توجیه ایمان در پیش مى‏گیرد دخالت دادن عنصر اراده و خواست آدمى است. به اعتقاد او، در فرایند ایمان، «عنصر اراده و خواست آدمى دخالت مى‏کند و در اثر آن، عقل انسان چنان مؤکّد و سخت به وجود خداوند و دیگر اصول دینى اعتقاد پیدا مى‏کند که منجر به اطاعت محض او از خداوند مى‏شود. ایمان کار عقل است و همان تصدیق به حقیقت الوهى، اما تصدیقى که ریشه در خواست آدمى دارد. پس خواست و اراده ماست که به کمک فقدان مدارک کافى آمده، نقص آن‏ها را جبران مى‏کند.»(17)

پس چون در ایمان ـ به خلاف علم ـ شواهد کافى وجود ندارد تا به طور قهرى تصدیق به آن حاصل آید، جا براى اراده و اختیار آدمى هست که تصدیق بکند و یا تصدیق نکند. و مؤمن کسى است که با وجود شواهد ناقص، تصمیم به تصدیق به وجود خدا مى‏گیرد و به آن شواهد ناکافى پاسخ مثبت مى‏دهد. آکویناس وجود شواهد ناقص را براى ایمان لازم مى‏داند، تا عنصر ایمان به صورت ضدعقلانى و عقیده‏اى فاقد مدرک در نیاید.(18)

نکته‏اى که باید به آن اشاره شود این است که آکویناس در باب اراده ایمان، قایل به فیض الهى است؛ یعنى علت اینکه با وجود شواهد ناقص، عده‏اى تصمیم به ایمان مى‏گیرند، آن است که لطف سابق خداوند شامل حال آنان شده و آن لطف، کمبود شواهد را جبران مى‏کند.(19)

با توجه به دیدگاه آکویناس، دائرة‏المعارف کاتولیک درباره وحى مى‏نویسد: «وحى را مى‏توان به عنوان انتقال برخى حقایق از جانب خداوند به موجودات عاقل از طریق وسایلى که وراى جریان معمول طبیعت است، تعریف نمود.»(20) مطابق این برداشت، ایمان نیز پذیرش بى‏چون و چراى آن حقایق وحیانى از جانب انسان است. از این‏رو، شوراى واتیکان در سال 1870 «ایمان» را این‏گونه تعریف کرد: «یک کیفیت ماوراءالطبیعى که به واسطه آن، در حالى که لطف خداوند شامل حال ما گردیده و به مدد ما شتافته، باور کنیم که چیزهایى که خداوند وحى کرده، همه واقعى هستند.»(21)

نقشى که این دیدگاه به اراده در ایمان داده است، زمینه‏اى شد براى شمارى از نظریه‏هاى جدید در باب ایمان که به نظریه‏هاى اراده‏گرایانه در باب ایمان مشهور شده‏اند؛ مانند نظریه‏هاى بلز پاسکال، ویلیام جیمز، تننت، و برخى دیگر.(22)



گروهی از دانشجویان ::: دوشنبه 87/5/7::: ساعت 8:43 صبح


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 3
بازدید دیروز: 4
کل بازدید :98221
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
مدیر وبلاگ : گروهی از دانشجویان[75]
نویسندگان وبلاگ :
علیرضا قصری
علیرضا قصری (@)[0]

سید محمد کاظمی قهفرخی
سید محمد کاظمی قهفرخی (@)[0]

میثم فرخی[0]

ما دانشجویان دانشگاه امام صادق (ع) تهران هستیم که با راه اندازی این وبلاگ سعی داریم تا علاوه بر انجام تکلیف درسی درباره ی مطالعات دین ،در این حوزه بر روی دین مسیحیت مطالعاتی را انجام دهیم
 
>>آرشیو شده ها<<
آشنایی با اعضا و اهداف وبلاگ
حج در مسیحیت
زیارت در مسیحیت1
زیارت در مسیحیت2
زیارت در مسیحیت3
مقاله علمی درباره زیارت در مسیحیت
زیارت
مسیحیت جهانی(قسمت اول)
مسیحیت جهانی(قسمت دوم)
مسیحیت جهانی(قسمت سوم)
تجدد در کلیسا(قسمت اول)
تجدد در کلیسا(قسمت دوم)
تجدد در کلیسا(قسمت سوم)
نگاهى به مسئله ایمان از دیدگاه مسیحیت(قسمت اول)
نگاهى به مسئله ایمان از دیدگاه مسیحیت(قسمت دوم)
نگاهى به مسئله ایمان از دیدگاه مسیحیت(قسمت سوم)
مناسبات میان اخلاق و عرفان مسیحی
کلیسای کاتولیک
مقایسه دکترین منجیگرایی در اسلام و مسیحیت (قسمت اول)
مقایسه دکترین منجیگرایی در اسلام و مسیحیت (قسمت دوم)
مقایسه دکترین منجیگرایی در اسلام و مسیحیت (قسمت سوم)
مقایسه دکترین منجیگرایی در اسلام و مسیحیت (قسمت چهارم)
مقایسه دکترین منجیگرایی در اسلام و مسیحیت (قسمت پنجم)
مقایسه دکترین منجیگرایی در اسلام و مسیحیت (قسمت ششم)
دین، مراسم مذهبی و فرهنگ
دین عامه، دین خاموش، دین پنهان (سخران:دکتر سارا شریعتی)(قسمت اول
دین عامه، دین خاموش، دین پنهان (سخران:دکتر سارا شریعتی)(قسمت دوم
دین خلاق: دیدگاه ماکس وبر - گرگوری باوم(قسمت اول)
دین خلاق: دیدگاه ماکس وبر - گرگوری باوم(قسمت دوم)
دین خلاق: دیدگاه ماکس وبر - گرگوری باوم(قسمت سوم)
دین خلاق: دیدگاه ماکس وبر - گرگوری باوم(قسمت چهارم)
رویکردهاى اجتماعى‏در مطالعه دین(قسمت اول)
رویکردهاى اجتماعى‏در مطالعه دین(قسمت دوم)
رویکردهاى اجتماعى‏در مطالعه دین(قسمت سوم)
رویکردهاى اجتماعى‏در مطالعه دین(قسمت چهارم)
رویکردهاى اجتماعى‏در مطالعه دین(قسمت پنجم)
نسبت دین، فرهنگ، و رسانه(قسمت اول)
نسبت دین، فرهنگ، و رسانه(قسمت دوم)
نسبت دین، فرهنگ، و رسانه(قسمت سوم)
نسبت دین، فرهنگ، و رسانه(قسمت چهارم)
پارادایم انسانشناسی دین(مایکل لامبک ترجمه: جبار رحمانی)
آخر الزمان در مسیحیت
ابهام در تحلیل پدیده دینی
پرسش بوردیو از جامعه شناسی دین
سیر مدرنیسم در مسیحیت(قسمت اول)
سیر مدرنیسم در مسیحیت(قسمت دوم)
دین و مدرنیته: گفتگو با براین ترنر(محمدرضا جلانی‌پور ترجمه هادی
دین و مدرنیته: گفتگو با براین ترنر(محمدرضا جلانی‌پور ترجمه هادی
دین و مدرنیته: گفتگو با براین ترنر(محمدرضا جلانی‌پور ترجمه هادی
چند کتاب اینترنتی درباره ی مسیحیت(دانلود کنید)
رهبانیت در مسیحیت و مسیحیت رسمی
مسیحیت از نگاه یک مسیحی
کتاب مقدس
نهضت اصلاح گرایى کاتولیکى
تجربه ی دینی(قسمت اول)
تجربه دینی(قسمت دوم)
تجربه دینی(قسمت سوم)
تجربه دینی(قسمت چهارم)
تمدن غربى ، مسیحیت و روشنگرى (قسمت اول)
تمدن غربى ، مسیحیت و روشنگرى (قسمت دوم)
تحولات مذهبى در عصر اطلاعات (قسمت اول)
تحولات مذهبی در عصر اطلاعات(قسمت دوم)
ویژگی های کلی انسان شناسی دینی
دین و انسان(2)
دین و انسان(1)
عبادات و اعمال مسیحی(قسمت دوم)
عبادات و اعمال مسیحى(قسمت اول)
ایمان در آیین کاتولیک(1)
ایمان در آیین کاتولیک(2)
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<