سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ کمیل پسر زیاد گفت : امیر المؤمنین على بن ابى طالب ( ع ) دست مرا گرفت و به بیابان برد ، چون به صحرا رسید آهى دراز کشید و گفت : ] اى کمیل این دلها آوند هاست ، و بهترین آنها نگاهدارنده‏ترین آنهاست . پس آنچه تو را مى‏گویم از من به خاطر دار : مردم سه دسته‏اند : دانایى که شناساى خداست ، آموزنده‏اى که در راه رستگارى کوشاست ، و فرومایگانى رونده به چپ و راست که درهم آمیزند ، و پى هر بانگى را گیرند و با هر باد به سویى خیزند . نه از روشنى دانش فروغى یافتند و نه به سوى پناهگاهى استوار شتافتند . کمیل دانش به از مال است که دانش تو را پاسبان است و تو مال را نگهبان . مال با هزینه کردن کم آید ، و دانش با پراکنده شدن بیفزاید ، و پرورده مال با رفتن مال با تو نپاید . اى کمیل پسر زیاد شناخت دانش ، دین است که بدان گردن باید نهاد . آدمى در زندگى به دانش طاعت پروردگار آموزد و براى پس از مرگ نام نیک اندوزد ، و دانش فرمانگذارست و مال فرمانبردار . کمیل گنجوران مالها مرده‏اند گرچه زنده‏اند ، و دانشمندان چندانکه روزگار پاید ، پاینده‏اند . تن‏هاشان ناپدیدار است و نشانه‏هاشان در دلها آشکار . بدان که در اینجا [ و به سینه خود اشارت فرمود ] دانشى است انباشته ، اگر فراگیرانى براى آن مى‏یافتم . آرى یافتم آن را که تیز دریافت بود ، لیکن امین نمى‏نمود ، با دین دنیا مى‏اندوخت و به نعمت خدا بر بندگانش برترى مى‏جست ، و به حجّت علم بر دوستان خدا بزرگى مى‏فروخت . یا کسى که پیروان خداوندان دانش است ، اما در شناختن نکته‏هاى باریک آن او را نه بینش است . چون نخستین شبهت در دل وى راه یابد درماند و راه زدودن آن را یافتن نتواند . بدان که براى فرا گرفتن دانشى چنان نه این در خور است و نه آن . یا کسى که سخت در پى لذت است و رام شهوت راندن یا شیفته فراهم آوردن است و مالى را بر مال نهادن . هیچ یک از اینان اندک پاسدارى دین را نتواند و بیشتر به چارپاى چرنده ماند . مرگ دانش این است و مردن خداوندان آن چنین . بلى زمین تهى نماند از کسى که حجّت بر پاى خداست ، یا پدیدار و شناخته است و یا ترسان و پنهان از دیده‏هاست . تا حجّت خدا باطل نشود و نشانه‏هایش از میان نرود ، و اینان چندند ، و کجا جاى دارند ؟ به خدا سوگند اندک به شمارند ، و نزد خدا بزرگمقدار . خدا حجتها و نشانه‏هاى خود را به آنان نگاه مى‏دارد ، تا به همانندهاى خویشش بسپارند و در دلهاى خویشش بکارند . دانش ، نور حقیقت بینى را بر آنان تافته و آنان روح یقین را دریافته و آنچه را ناز پروردگان دشوار دیده‏اند آسان پذیرفته‏اند . و بدانچه نادانان از آن رمیده‏اند خو گرفته . و همنشین دنیایند با تن‏ها ، و جانهاشان آویزان است در ملأ اعلى . اینان خدا را در زمین او جانشینانند و مردم را به دین او مى‏خوانند . وه که چه آرزومند دیدار آنانم ؟ کمیل اگر خواهى بازگرد . [نهج البلاغه]

مطالعات ادیان


براین عناصر دژکارکرد تنها با معرفی آنها درون سیستم‏های مباحثه آزاد با توجه به اعضاء همه سطوح اداری و با درنظرگرفتن اهداف نهادها و شیوه‏ای که در آن این اهداف عملاً به دست خواهند آمد، می‏توان فائق شد.به عبارتی دیگر، حرکت روزافزون بوروکراسی به سمت عقلانیتی گسترده‏تر، لاجرم به فرایندهای خودترمیمی (self-corrective ) منجر خواهد شد که نه تنها موجب پدیدآمدن پرسشهایی در باب ابزارها و وسایل خواهد شد بلکه اهداف نیز مورد توجه خواهند بود.

در مقاله‏ای که وبر در سال 1919 ارائه داد، پذیرفت که حرکت به سمت عقلانیت روزافزون نهایتاً آدمی را ورای پرسشهای ابزاری و کارکردی سوق می‏دهد و لاجرم آدمیان را مجبور به ارائه تبیینی از معنای غائی رفتارهای‏شان خواهد کرد و پرسش‏هائی را برمی‏انگیزاند که آیا ارزش‏های متکثر زندگی به طور سلسله مراتبی نظم می‏یابند و تحت ارزش بزرگتر انسجام می‏یابند. بنابراین، عقلانیت صرفاً به ابزارها محدود نمی‏شود (11).

بدبینی وبر توجیه علمی ندارد. کاریزماها هنوز این امکان را فراهم می‏کنند و مردم هنوز می‏توانند، به طور شگفت‏انگیزی در برابر بیگانگی که سیستم بر آنها تحمیل می‏کند واکنش نشان دهند.

ایدئولوژی وبری افول (decline ) بدون پیامد نیست، به منظور اتخاذ زبانی که فرض می‏گیرد که آینده امری مختوم است، امر غیرمنتظره‏ای رخ نخواهد داد و آزادی از میان ما رخت بربسته است باید گفتمانی را به کار بندیم که می‏تواند پیشگوئی پیامبرانه‏ای ارائه دهد. این گفتمان تخیل جدیدی را متصور نمی‏شود. اما مسیحیان، آینده را امری مختوم نمی‏بینند و زبانی که آنها برای فهم تاریخ برمی‏گزینند از آزادی و امکان ظهور امر غیرمنتظره حمایت می‏کند. امر جدید هر امکانی را باقی می‏گذارد. در کتاب «انسان شایسته» تلاش کردم نشان دهم که اعتقاد به خداوند دقیقاً به معنای اعتقاد به ظهور امر جدید است، اینکه فردا متفاوت از امروز خواهد بود و آینده تماماً به واسطه عواملی که در حال حاضر تعیین‏کننده‏اند، مشخص نخواهند شد بلکه همیشه فرصتی برای امر غیرمنتظره و شگفت‏انگیز باقی خواهد ماند (12).

این اصل را در زندگی شخصی مطرح کردم اما برای فرایندهای تاریخی نیز به همان اندازه اعتبار دارد. ترجمه این اصل الهیاتی درون زبان ماکس وبر این خواهد بود که بگوییم کاریزماها این امکان را باقی می‏گذارند و اینکه جنبش‏های معارض‏جو مردم را قادر می‏سازند تا به واسطه سیستم‏هایی که این امکان را برایشان فراهم می‏کند از بیگانگی تحمیل‏شده بر آنها عبور کنند.

نظریه وبر در باب تغییر اجتماعی، همان‏طور که در جامعه‏شناسی دین وی دیدیم، تبیینی قابل قبول از تضادهای درون کلیسای مسیحی ارائه می‏دهد. مثلاً فرقه‏های قرون وسطایی (The medieval sects )، جنبش‏های اعتراضی بودند که با اقتدار سنتی سر ناسازگاری داشتند و اغلب از اشکال کاریزماتیکی الهام می‏گرفتند که مسائل و ناخشنودی‏های کلیسا را آشکار می‏کردند. غالب این جنبش‏ها نابود شدند و تعداد کمی از آنها باقی ماندند.

رهبران کاریزماتیک، برای تحقق رؤیاهای عجیب‏وغریب و وعده‏های کتاب مقدس زیر فشارهای زیادی قرار داشتند.

در نهضت اصلاح دینی، جنبش دینی اعتراضی، به واسطه شخصیتی نیرومند کاریزماتیک پدید آمده است و به این دلیل که با جنبش‏های سیاسی اعتراضی علیه اقتدار سنتی متصل شده در اهدافش توفیق یافته است.

کلیساهای جدید، خصوصاً آنانی که از کالونیست متأثر بوده‏اند، اقتدار سنتی یا قدسی را زیر سؤال بردند، آنان دموکراسی را درون زندگی کلیسایی گنجاندند و حاکمیت خودشان را تابع اقتدار قانونی دانستند. در عین حال، جنبش‏های کاریزماتیک که هم جامعه سکولار و هم جامعه کلیسایی را رد می‏کردند، به اصطلاح بال رادیکال اصلاحات بودند، از طریق اتحاد همه نیروها با بی‏رحمی سرکوب شدند.

به نظر می‏رسد که اصلاح کلیسا تنها آن هنگام می‏تواند موفقیت‏آمیز باشد که به واسطه جریانهای سیاسی-اجتماعی مهم در جامعه حمایت شود. نظریه وبر در باب تغییر اجتماعی تغییرات اخیر در کلیسای کاتولیک را نیزآشکار می‏سازد. هیئت واتیکان دوم در نتیجه جریانهای اعتراضی مختلفی چون فرقه نمازگزار (Litugrical)، نهضت کلیسای جامعه (ecumenical )، نهضت انجیلی (biblical ) و غیره پدید آمده است.

این جنبش‏ها –در دوره‏ای از زمان به جنبه‏هایی از زندگی مسیحی که به واسطه کلیسای رسمی مغفول نهاده شده یا سرکوب شده است توجه کرده‏اند- فشارهای زیادی را از نهادهای دستگاه کلیسا تجربه کردند در عین حال که با افتخار شخصیت‏های کاریزماتیک‏شان را به خاطر می‏آورند با تواضع خود را به ریشه‏هایشان مرتبط می‏سازند. تنها در هیئت واتیکان روم بود که از طریق رفتارهای غیرمنتظره پاپ جان این جنبشها کاملاً سازمان یافتند و اجازه داشتند که در تصمیم‏سازیهای نظام کلیسا نقش ایفا کنند. از طریق این سیاستهای جدید بود که کلیسای کاتولیک درب خود را به روی تحقیق انتقادی، آزادی عقیده، کثرت‏گرایی در عین یکپارچگی، مشارکت و مسئولیت‏پذیری جمعی و برخی عناصر دموکراسی گشوده است. این جنبش اصلاح‏طلبی لیبرال بود که با استعانت از جریان‏های انتقادی دهه شصت که با جامعه در ناسازگاری را گشود.

در این زمان –ده سال بعد از تشکیل هیئت- وقتی که در مقطع معینی کلیسای کاتولیک اجازه می‏یافت در زندگی سیاسی تأثیر بگذارد، به نظر می‏رسید به کلی علاقه‏اش را برای تجدید حیات از دست داده باشد. کلیسای کاتولیک گویا با گروههای مسلط در جامعه هم‏آوا شده بود و برای وارسی انتقادی حیات جمعی کلیسا رغبتی نشان نمی‏داد و بخشهای مختلف کلیسای کاتولیک واحدهای بالاتر و مرتبط با قلمرو اسقف از به‏کاربردن اصول مشورتی برای نهادهای خودشان جلوگیری کردند. در کلیسای امروزین، نیروی انتقادی خودرا در جنبشهای جدیدی به نمایش می‏گذارد. اقلیتی از کاتولیک‏ها در مراکز و واحدها و گروههای مختلفی که در مدارس، کالج‏ها و سازمانهای دینی مشغولند جنبه‏هایی از انجیل را که کلیسای رسمی مغفول نهاده، برجسته می‏سازند. خصوصاً جنبه‏هایی که قدرت انتقادی انجیل را در شرایط جهان مدرن نشان می‏دهد. این مراکز مختلف که به هم متصل می‏شوند و یکدیگر را تقویت می‏کنند زنجیره‏ای از جریان تجدید حیات را شکل می‏دهند که فاقد قدرت نهادی در زمانه حاضرند اما سرانجام با تغییر شرایط بر سیاست‏گذاریهای کلیسا در سطحی بالاتر تأثیر می‏گذارند. نظریه وبر به کاتولیک‏ها کمک می‏کند پی ببرند که مشارکتشان در جنبش اعتراضی اتخاذ سیاست واقع‏گرایانه تغییر اجتماعی در درون کلیساهایشان است. وبر عناصر نوآورانه و خلاقانه دین را تشخیص داد. او این عناصر را آنقدر مهم در نظر گرفت که کل نظریه تغییر اجتماعی‏اش را بر مبنای مدل اخذ شده از جامعه‏شناسی دین استوار کرد. البته وبر منکر ابهام فوق‏العاده دین نبود. وی جریانهای ایدئولوژیکی را در دین تشخیص داد که به واسطه نقد مارکسیستی سابقاً مطرح شده بودند. وی اگرچه شواهدی از تاریخ را می‏پذیرفت که دین نیرویی نوآورانه است اما می‏دانست که مسیحیت عصر خودش به مثابه نظام مشروع‏دهنده‏ای برای نظم سنتی جامعه عمل می‏کند. به تعبیر مانهایم دین یوتوپیایی می‏تواند هم اصلاح‏طلب و هم رادیکال باشد. این جمله مثل این است که بگوییم دین ابداعی می‏تواند به تقویت جریانهای اجتماعی‏ای بینجامد که موجب اصلاح نهادهای موجود شوند یا به بست تخیلی دامن زند که به واژگونی نظم موجود منجر شود. وبر خصوصاً از روند اصلاح‏گرایانه آگاه بود. همچنین متفکران الهیاتی‏ای چون ارنست ترولتچ و ریچارد نیبر (Ernst Troeltsh and Richard Niebuhr ) که اصول وبر را به کار بردند از این امر اطلاع داشتند. اما جای تردید وجود دارد که آنها به اندازه کافی به اشکال رادیکال آگاهی یوتوپیایی توجه کرده باشند. ریچارد نیبر در کتاب مشهورش با عنوان « مسیحیت و فرهنگ» (13) سنخ‏شناسی پنج‏گانه‏ای برای مقوله‏بندی پاسخ‏های متفاوت مسیحیان به محیط فرهنگی و اجتماعیشان معرفی کرد. از آنجا که این سنخ‏ها احتمالاً برای خواننده آشنا باشد آنها را به طور خلاصه توصیف می‏کنم. سنخ یک، مسیح در برابر فرهنگ (Christ against culture) است که به رد قلمرو جهان اشاره دارد. سنخ دو، مسیح فرهنگ (Christ of culture ) است که همراهی انجیل را با جریانهای فرهنگی مسلط نشان می‏دهد. سنخ سه، یعنی مسیح مافوق فرهنگ (Christ above culture )، به جهان سلسله‏مراتبی طبیعی-مابعد طبیعی قرون وسطی اشاره دارد. سنخ چهار، مسیح در تناقض با فرهنگ (Christ in paradox with culture )، که به معنای دو قلمرو متعارض است، قلمرو درونی که خدا برای معتقدانش حضور دارد و قلمرو بیرونی که آنها باید به خواست خدا تن دهند اما قادر نیستند با او رویاروی شوند. سنخ پنج، مسیح دگرگون‏کننده فرهنگ (Christ Transformer of culture )، که به ایمان مسیحی ارجاع دارد که معتقدانش را برای ایجاد دگرگونی در موجودیت اجتماعیشان فرا می‏خواند و آنها را با خداوند در تنازع تاریخی بین خیروشر رویاروی می‏سازد. از نظر ریچارد نیبر، که کتابش را در 1951 نوشت، سنخ یک و دو بیرون از فهم موثق انجیل بود. سنخ سه منعکس‏کننده ایمان کاتولیکی بود. سنخ چهار روند محافظه‏کارانه دین پروتستان معاصر را نشان می‏داد و سنخ پنج برداشتی از ایمان بود که وی خود می‏خواست به ترویج آن بپردازد. در این فصل با دین نوآورانه‏ای سروکار داریم که ما خصوصاً به سنخ یک و پنج علاقمندیم. باید بگویم که نیبر به ایمان مسیحیان رادیکالی که به مسیح به عنوان قاضی فرهنگ می‏نگریستند چندان علاقه‏مند نبود. وی آنها را در سنخ یک جای می‏داد و ایمانشان را فردگرایانه و معطوف به طرد این جهان درک می‏کرد. در فصل پیش (14) با اشاره به تحقیق رزماری روتل (Ruether Rosemary )در کتاب پادشاهی رادیکال و در دست‏نوشته‏های زیر چاپش در باب مسیحیت‏شناسی گفتیم که وی عناصر انقلابی را در سنت مسیحی آشکار کرد. او نشان داد که آگاهی مذهبی که در میان یهودیان تحت ستم و مسیحیان اولیه ایجاد شد به واسطه عناصر دین مسیحیت برای نسل بعدی منبعی برای تأمل و سنتی انقلابی گردید.

ریچارد نیبر بیشتر به دین اصلاح‏گرایانه تمایل داشت. چه نمونه‏هایی را او برای سنخ پنج «یعنی مسیح دگرگون‏کننده فرهنگ» پیشنهاد می‏کرد؟ او در ابتدا به انجیل جان و نوشته‏های سنت اگوستین استناد می‏کرد. آیا این کاملاً توجیه‏پذیر است؟ در حالی که این نوشته‏های قدیمی حضور فیض‏بخش الهی را در دگرگونیهای زندگی آدمی می‏پذیرند. اما آنها این امر را تنها تغییری شخصی می‏پندارند. مسیح عشق جدیدی در قلوب آدمیان افکند و به نوبه خود این عشق جدید به ایجاد جامعه جدیدی منجر گردید. این نوشته‏های قدیمی حضور فیض‏بخش الهی را در میان آدمیان بازمی‏شناسانند اما این حضور رهایی‏بخش را نمی‏توانند بر حسب تغییرات اجتماعی نوشته‏های مذهبی رادیکال توضیح دهند. بیشتر با ظهور عصر جدید و دگرگونی ساختاری احوال آدمی ممکن گردید. نویسنده انجیل چهارم و سنت اگوستین معتقدند که مسیح در اجتماع معتقدان خود حاضر است و آنها را به عشق و حقیقت به شیوه‏ای اساساً مستقل از شرایط اجتماعی، هدایت می‏کند. در حالی‏که ریشه‏های سنخ پنجم در عهد باستان قابل جست‏وجو است در کلیسای مسیحی معنویت تمام عیار مسیح، به عنوان دگرگون‏کننده فرهنگ، تنها بعد از عصر روشنگری پدید آمده است. فردریک موریس (Frederick Maurice ) نمونه مناسبی برای نیبر است. او عالم دین انگلیسی قرن 19 و فردی معتقد به حضور فیض‏بخش خداوند در همه نوع بشر بود. وی حرکت روح را به سمت همکاری وآشتی در تاریخ می‏دید و مدافع نوعی اخلاق اجتماعی بود که در سال 1888 آن را سوسیالیسم مسیحی می‏نامید. نیبر عناصری که به سنخ پنج منجر می‏شد را در نوشته‏های کالون می‏یافت. او به جنبه‏هایی از آموزش کالونیست توجه می‏کرد که بر اساس آن مسیحیان به کار در جهان و استقرار عدالت خداوند روی زمین تأکید می‏کردند. نیبر پتانسیل انقلابی این نوع تقوا و دینداری را تصدیق می‏کرد در عین حال احساس می‏کرد که این روند به واسطه تأکید بسیار در برابر خداوند، متعادل می‏شد. در عین حال کالون دین نوآورانه و معطوف به کنش را پدید آورد. او اساساً بر خصیصه دوگانه پیام مسیح تأکید کرد. نیبر می‏نویسد در برابر تقابل سرمدی خدا وانسان، کالون دوگرایی وجود حادث و قدیم و دوگرایی‏های دیگری از بهشت و جهنم سرمدی را می‏افزاید. از نظر نیبر سنخ پنج فهم درونی‏تری از  خداوند متعال ارائه می‏دهد. این تلقی که خداوند در بازسازی جهان حاضر است تا بعد از روشنگری بااهمیت نبود. ادعای من، که بارها در این کتاب ذکر کردم، این است که در طول قرون گذشته تغییرات مهمی در پروتستانتیسم و کاتولیسیسم رخ داده است. به خوبی فردریک موریس نشان داده است که خداوند به مثابه امری رازآلود پرستش می‏شود و در زندگی انسانی حاضر و در شخصیت مسیح متجلی می‏شود. خداوند مردم را مکلف می‏کند و به آنها توان لازم را برای رویارویی با قدرتهای ظلمت و بازسازی زندگی بشری روی زمین به سمت عدالت و صلحی فراگیر عطا می‏کند. ما ابتدا این روند را در میان متفکران مذهبی انگلیسی و پروتستان دیدیم. در آمریکای شمالی اصول اجتماعی مذهبی به کشف خداوندی درونی منجر گردید. اجازه دهید به نتایج دو مورخ کلیسا گوش سپاریم. « اصول اجتماعی مذهبی بر ایده‏های مسلطی متکی است که مشخص‏کننده ادعاهایی است که در آن رشد یافته است. فرض اصلی درونی بودن خداوند بود، مفهومی که تحت تأثیر نفوذ علم خصوصاً تکامل‏گرایان داروینی بر الهیات پروتستان به دست آمد. اعتقاد به خدایی درونی، که هدفش را در جهان بشری قرار می‏دهد، اساساً دربرگیرنده تلقی‏ای انسجام‏گرایانه از جامعه است. برداشتی که در جامعه‏شناسی کاربرد دارد»(16). «این تقاضا که «این بنده را اکنون حفظ کن» تبدیل شده است به «این جامعه را اکنون حفظ کن» و شعار «انجیلی شدن جهان در زمانه ما» تبدیل شده است به «مسیحی شدن جهان در زمانه ما». حس عملکرد خدای در0



گروهی از دانشجویان ::: سه شنبه 87/5/8::: ساعت 7:5 عصر


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 4
کل بازدید :97318
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
مدیر وبلاگ : گروهی از دانشجویان[75]
نویسندگان وبلاگ :
علیرضا قصری
علیرضا قصری (@)[0]

سید محمد کاظمی قهفرخی
سید محمد کاظمی قهفرخی (@)[0]

میثم فرخی[0]

ما دانشجویان دانشگاه امام صادق (ع) تهران هستیم که با راه اندازی این وبلاگ سعی داریم تا علاوه بر انجام تکلیف درسی درباره ی مطالعات دین ،در این حوزه بر روی دین مسیحیت مطالعاتی را انجام دهیم
 
>>آرشیو شده ها<<
آشنایی با اعضا و اهداف وبلاگ
حج در مسیحیت
زیارت در مسیحیت1
زیارت در مسیحیت2
زیارت در مسیحیت3
مقاله علمی درباره زیارت در مسیحیت
زیارت
مسیحیت جهانی(قسمت اول)
مسیحیت جهانی(قسمت دوم)
مسیحیت جهانی(قسمت سوم)
تجدد در کلیسا(قسمت اول)
تجدد در کلیسا(قسمت دوم)
تجدد در کلیسا(قسمت سوم)
نگاهى به مسئله ایمان از دیدگاه مسیحیت(قسمت اول)
نگاهى به مسئله ایمان از دیدگاه مسیحیت(قسمت دوم)
نگاهى به مسئله ایمان از دیدگاه مسیحیت(قسمت سوم)
مناسبات میان اخلاق و عرفان مسیحی
کلیسای کاتولیک
مقایسه دکترین منجیگرایی در اسلام و مسیحیت (قسمت اول)
مقایسه دکترین منجیگرایی در اسلام و مسیحیت (قسمت دوم)
مقایسه دکترین منجیگرایی در اسلام و مسیحیت (قسمت سوم)
مقایسه دکترین منجیگرایی در اسلام و مسیحیت (قسمت چهارم)
مقایسه دکترین منجیگرایی در اسلام و مسیحیت (قسمت پنجم)
مقایسه دکترین منجیگرایی در اسلام و مسیحیت (قسمت ششم)
دین، مراسم مذهبی و فرهنگ
دین عامه، دین خاموش، دین پنهان (سخران:دکتر سارا شریعتی)(قسمت اول
دین عامه، دین خاموش، دین پنهان (سخران:دکتر سارا شریعتی)(قسمت دوم
دین خلاق: دیدگاه ماکس وبر - گرگوری باوم(قسمت اول)
دین خلاق: دیدگاه ماکس وبر - گرگوری باوم(قسمت دوم)
دین خلاق: دیدگاه ماکس وبر - گرگوری باوم(قسمت سوم)
دین خلاق: دیدگاه ماکس وبر - گرگوری باوم(قسمت چهارم)
رویکردهاى اجتماعى‏در مطالعه دین(قسمت اول)
رویکردهاى اجتماعى‏در مطالعه دین(قسمت دوم)
رویکردهاى اجتماعى‏در مطالعه دین(قسمت سوم)
رویکردهاى اجتماعى‏در مطالعه دین(قسمت چهارم)
رویکردهاى اجتماعى‏در مطالعه دین(قسمت پنجم)
نسبت دین، فرهنگ، و رسانه(قسمت اول)
نسبت دین، فرهنگ، و رسانه(قسمت دوم)
نسبت دین، فرهنگ، و رسانه(قسمت سوم)
نسبت دین، فرهنگ، و رسانه(قسمت چهارم)
پارادایم انسانشناسی دین(مایکل لامبک ترجمه: جبار رحمانی)
آخر الزمان در مسیحیت
ابهام در تحلیل پدیده دینی
پرسش بوردیو از جامعه شناسی دین
سیر مدرنیسم در مسیحیت(قسمت اول)
سیر مدرنیسم در مسیحیت(قسمت دوم)
دین و مدرنیته: گفتگو با براین ترنر(محمدرضا جلانی‌پور ترجمه هادی
دین و مدرنیته: گفتگو با براین ترنر(محمدرضا جلانی‌پور ترجمه هادی
دین و مدرنیته: گفتگو با براین ترنر(محمدرضا جلانی‌پور ترجمه هادی
چند کتاب اینترنتی درباره ی مسیحیت(دانلود کنید)
رهبانیت در مسیحیت و مسیحیت رسمی
مسیحیت از نگاه یک مسیحی
کتاب مقدس
نهضت اصلاح گرایى کاتولیکى
تجربه ی دینی(قسمت اول)
تجربه دینی(قسمت دوم)
تجربه دینی(قسمت سوم)
تجربه دینی(قسمت چهارم)
تمدن غربى ، مسیحیت و روشنگرى (قسمت اول)
تمدن غربى ، مسیحیت و روشنگرى (قسمت دوم)
تحولات مذهبى در عصر اطلاعات (قسمت اول)
تحولات مذهبی در عصر اطلاعات(قسمت دوم)
ویژگی های کلی انسان شناسی دینی
دین و انسان(2)
دین و انسان(1)
عبادات و اعمال مسیحی(قسمت دوم)
عبادات و اعمال مسیحى(قسمت اول)
ایمان در آیین کاتولیک(1)
ایمان در آیین کاتولیک(2)
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<