باسمه تعالی
زیارت در مسیحیت
خلاصه
یک معتقد دینی در هر فرهنگی ممکن است گاهی اوقات متوجه ورای معبد محلی، کلیسا یا زیارتگاه شود و احساس کند ندایی او را از بعضی مکان های دور که به واسطه معجزات و رونق ایمان مشهور است، فرا می خواند و تصمیم می گیرد به آنجا سفر کند. مقصد سفر ،مکان مقدس، می تواند بنارس در هند باشد (آیین هندو)، یا اورشلیم در فلسطین اشغالی (اسلام، مسیحیت و یهودیت)، یا مکه در عربستان سعودی (اسلام)، یا میرون در فلسطین اشغالی (یهودیت)،یا ایز در ژاپن (شینتو)، یا سایکوکو در ژاپن (بودیسم) یا یکی از صدها هزار جای دیگر.
تجربه زیارت:
زیارت شکلی کلاسیکِ سه مرحله ای از آداب و تشریفات یک رویداد را دارد:
1- متارکه و جدایی(آغاز سفر) 2- مرحله شعوری (خود سفر، سکونت در زیارتگاه و مواجهه با مقدس) 3- اجتماع دوباره (بازگشت به خانه).
زیارت از مراسم عضویت در یک گروه از این حیث متفاوت است که زیارت، سفر به مرکزی "خارج از آنجا" است نه عبور از مدخلی که نشان دهنده تغییر در جایگاه اجتماعی افراد است (به جز مورد زیارت مکه). مرحله میانی زیارت به واسطه آگاهی از رهایی موقت از قید و بندها و الزامات اجتماعی و به وسیله حس قدرتمند اجتماع و عضویت و نیز به وسیله رجحان و برتری ساده پوشی و ساده زیستی و به وسیله حس آزمون سخت و به وسیله تعمق و تفکر در مورد مفهوم بنیادی و اساسی دین یک نفر مشخص می شود. جنبش، اساس و جوهر زائر است؛ حرکت به سوی جایی که او به وسیله کشش روحانی و معنوی آن کانونِ زیارت به آنجا جذب شده است.
رهایی از ساختار اجتماعی:
خلاصی موقت از قید و بندها و الزامات اجتماعی که مشخصه سفر یک زائر است، با دیگر مسافرینی که با زوار قرابت دارند، به ویژه جهانگردان و عرفا، مشترک است. شاید جهانگردان در باطن امر زائر باشند؛ برای بسیاری افراد موقر و تشریفاتی که شاید از جامعه خود روی گردانده باشند، زیارت، به جای دولت و حکومت مکان انتخابی را در جنب جامعه، به وجود می آورد که آنها را به نحو فردی و شخصی تحت تأثیر قرار می دهد. مانند زائرین، آنها جهان را تغییر می دهند و به هر حال ممکن است آنها بالا رفتن و رشد و تعالی در وضعیت فهم و شعور را تجربه کنند، در حالتی ویژه از رها بودن از قیود و الزامات اجتماعی. بنا براین سفر به خارجِ جهانگردان ، مثل زیارت، شاید شکلی از خارجی کردن تصوف باشد. از طرف دیگر اهل تصوف، سفری مقدس به درون دارند، زیارتی باطنی و درونی. زائرین، جهانگردان و صوفیه، هر سه برای مدتی از شبکه های ساختار اجتماعی آزاد می شوند.
اجتماع:
زائرین به طور رمزی احساس اجتماع و عضویت را تجربه می کنند؛ احساسی خاص از پیوند و انسان بودن. ادعای بسیاری از زائرین در مورد جمعیت خودشان این است که :"اینجا تنها جامعه بی طبقه ممکن است". با این حال در هر نمونه، این اجتماع و عضویت به واسطه عقاید، ارزش ها و هنجارهای یک دینِ به ویژه تاریخی دسته بندی شده اند. قوانین و هنجارهایی که در زیارت ظاهر می شوند برای احساسِ سیلان یافتن که زوار هنگام کنش با گرفتاری حاکم، آن را احساس می کنند، کاملاً ضروری است. آنها به چارچوبی برای متمرکز کردن فعالیت خود نیاز دارند. بنابراین زیارت در شکل اختصاصی اش، می تواند تمایز میان ادیان را گسترش دهد :"ادراکی که مال ماست، تنها ادراک است".
در اینجا ما با حقیقتی روبرو می شویم که زائرین همیشه پیرو سنت قدیم اجتماعی هستند. در حالی که منتقدین آنها اغلب لیبرال اند. زیارت، همیشه نمود و ظهوری از یک دین رایج است. مجموعه هایی که زوار از آنها جذب می شوند، به شدت تمایل دارند به رسوم وسنت های خود پایبند و وفادار باشند. بنابراین ما اینجا با تناقضی روبرو هستیم که آنها اغلب برای استقلال ملی دور هم جمع می شوند ...
THE ENCYCLOPEDIA OF RELIGION,VOL 11 ,P327