دین و انسان
مریم ملا حسنی
دین همزاد انسانهاست و از امور فطری و ذاتی او به شمار می رود . دین همواره در طول تاریخ زندگی انسانها با آنها همراه بوده و تا پایان جهان نیز ادامه دارد . هیچ دوران و مکانی نبوده که دین در آن حضور نداشته باشد.
به همین دلیل است که جامعه شناسان و مردم شناسان که در ابتدا از انسان ها به عنوان موجودات "مستوی القامة"و ابزار ساز و سیاست ورز نام می بردندامروز او را به عنوان موجود دین ورز معرفی می کنند.
بر اساس نتایج پژوهش های جامعه شناختی نود و پنج در صد انسان ها معتقد به یکی از ادیان هستند و هیچ قومی را نمی توان را یافت که نوعی از اندیشه های دینی در میان آنها رواج نداشته باشد.
این پژوهش ها در واقع نظر برخی از جامعه شناسان هم چون آگوست کنت را رد می کند . کنت برای جامعه سه مرحله ی :ربانی،فلسفی و علمی در نظر گرفت و معتقد بود که اکنون ما در مرحله ی علمی به سر می بریم و دیگر جایی برای سخن گفتن از دین و خدا وجود ندارد .
پیتر برگر از جامعه شناسان برجسته در مقاله ی "موج سکولارزدایی از جهان"بیان می کند که نه تنها ما جز چند مورد استثنا نمی توانیم از جهان سکولار شده صحبت کنیم بلکه چه بسا احساسات دینی در برخی مناطق بیشتر از گذشته نیز شده است . و این امر بر خلاف نظر عده ای از روشنفکران مخصوص جوامع عقب افتاده هم نیست بلکه در شهر هایی که به شدت اندیشه ی نو گرایی در آنها رسوخ کرده دیده می شود.
او علت مقبولیت دین و حرکت های دینی را بدیهی دانستن این امر و فطری بودن آن می داند.
تعریف دین به آسانی میسر نیست زیرا : نمی توانیم از دین تعریف ما هوی داشته باشیم چون دین مجموعه ای از قواعد اعتقادی،اخلاقی،فقهی و حقوقی است که وحدت حقیقی ندارد پس فاقد ماهیت است به عبارت دیگر نمی توان به صورت منطقی آن را به جنس و فصل تعریف کرد.