دین خلاق: دیدگاه ماکس وبر - گرگوری باوم
[ ترجمه : دکتر عباس کاظمی ]
ماکسوبر نمونة جامعهشناسانة خوبی برای دین خلاق است. اگرچه دورکیم بر نیروهای یکپارچهکننده جامعه تأکید داشت اما وبر بود که بیشتر به نیروهای حرکتدهنده جامعه و تبدیلکننده شرایط فرهنگی علاقمند بود. ریشه و خاستگاه فرهنگ عقلانی و مدرن در تاریخ تمدن از مشغلههای اصلی وبر بود.
مطالعات تجربی اولیهاش او را با مسائل کار و استخدام در آلمان غربی یعنی جایی که کارگران پروتستان آلمانی و کارگران کاتولیک لهستانی دربرابر هم قرار گرفته بودند آشنا کرد. این مطالعه نشان داد که درگیری در این مسئله صرفاً در منافع مادی ریشه ندارد بلکه از جهانبینیهای نمادین متفاوت نشأت میگیرد. او قصدش را از طریق بررسی تأثیر دین در خلق فرهنگ، دنبال کرد. در کتاب مشهورش تحت عنوان «اخلاق پروتستان و روح سرمایهداری» ،باپیگیری ریشههای جهان سرمایهدارانه، سختکوشی و امر مدرن را در پایان قرون وسطی مطرح کرد که ریاضتگرایی اینجهانی پروتستانی در رشد سریع و موفقیت بینظیر سرمایهداری تأثیر داشت.
کتاب وبر، جهت گیری تحقیقات بعدیاش را نیز تعیین کرد در عین حال مجادله مهمی را هم در میان اجتماع روشنفکران قرن بیستم پدید آورد، مجادلهای که هنوز نیز ادامه دارد: نقش خلاقانه دین در ساختن فرهنگ چیست؟
یادآور میشوم که وبر ایدهاش را به شیوهای متواضعانه شکل داده بود. او ادعا نکرد که مسیحیت عصر اصلاح دینی علت سرمایهداری مدرن بود.البته معتقد بود آغاز تعاملات سرمایهدارانه، همانطور که در فرهنگهای دیگر نیز قبل از این زمان وجود داشت در اروپای پیش از اصلاحات پدیدآمده بود. وی حتی عوامل اقتصادی و اجتماعی مقوم این توسعه را مشخص کرد. اما چرا این حرکت در اروپا سریعاً گسترش یافت و شرایط فرهنگی جدیدی در مقیاس بیسابقه خلق شد؟ طبق نظر وبر این امر تحت تأثیر معنویت جدید بود. وی انکار نمیکرد که معنویتگرایی جدید، دست کم بخشی از آن، همسازی با تجارتگرایی رو به رشد و روحیه کارآفرینی در بخشهای معینی از اروپا بود، اما از نظر وبر این صرفاً مسأله سازگاری نبود. همینطور صرفاً امری از پیش تعیین شده و تابع فشار اجتماعی نیز نبود. بلکه باید گفت که اتفاقی بنیادی، دینی و خلاقانه در مسیحیت کالونیستی رخ داده است.
(در مسیحیت کالونیستی) تکلیف خداوند به عنوان تکلیفی سکولار درک میشود. مسیحیان، معنا و قدرت انجیل را در توجه به سختکوشی و دادوستد شخصی تجربه میکنند. همینطور آنها موفقیت کارشان را نشانهای بر تأیید الهی در نظر میگیرند. این معنویت جدید، موانع دینی رشد سرمایهداری را از میان برمیدارد. در قرون وسطی، کلیسا نه تنها استقراض پول را، شدیداً گناه محسوب میکرد بلکه پرهیز از توقعات و چشمداشتها و اندیشیدن به جهان دیگر و شکیبایی در برابر امتحانات الهی را توصیه میکرد و حتی فقر را فرصتی برای وقف بیشتر به مسیحیت در نظر میگرفت.
برعکس، ریاضتگرایی این جهانی جدید، حامل انگیزشهای قوی دینی برای ساختن جامعهای است که منعکسکننده آزادیهای جدید شهروندی است، آزادیهایی که اجازه دادوستد آزاد در صنعت و تجارت را میدهد.
در نهایت،به برکت این اخلاق نوظهور، نسلهائی جدید به واسطه نهادهای اجتماعی سکولار (مدرسه، خانه و غیره) پدید آمدند. اصول عقلانی جدید، نه تنها به گسترش تجارت، تولید و قوانین حسابرسی منتهی شد بلکه همه نهادهای جامعه، از جمله حکومت را نیز در برگرفت. این اخلاق کاملاً در طول زمان عرفی شد به گونهای که ارزشهای سنتی اهمیت خود را از دست داد. این همان اخلاقی بود که دستکم در زمان وبر وجود داشت و تا امروز نیز خالق جهان مدرن محسوب میشود.
وبر با این تز تلاش کرد تا اصلاحیهای از فهم مارکسیستی تکامل اجتماعی ارائه کند.